Saturday, August 18, 2007

آلمان

سفر بسیار حالبی بود. دیدار شبنم و گلی و بهاره و دایی جان منوچهر از دستاوردهای مهم این سفر بود. رانندگی در حاشیه راین و بودن در شهرهای کوچک و توریستی آن سرزمین تجربه بسیار جالبی بود. مسلما بیان تمام خاطرات و برداشتهایم از این سفر در یک پست نمیگنجد. تیتروار بگویم که از آلمان بسیار خوشم آمد. آنقدر که شنیده بودم ناسیونالیست هستند و اصلا تحویل نمیگیرند نبود بلکه یکجاهایی یکسری از برخوردها حتی خاطرات بسیار مثبتی برایمان به جای گذاشتند. دیدن قلعه های قرون وسطایی برایم خیلی جالب بود. مسلما با قلعه های ایران باستان و شرق دور خیلی متفاوت بودند. اگر یک صفت قلعه ای که دیدم را بخواهم بازگو کنم مخوف بودنش بود. دیدن مزارع و جنگلها و تصور جنگ جهانی دوم و فراریهایی که در هر کوشه ای پناه میگرفتند از دیگر نکاتی بود که جلب توجه میکرد. رانندگیشان عالی بود به نظر من و ماشینهای کوچکشان برای کسی که از کالیفرنیا آمده بود واقعا جاذبه ای محسوب میشد.
به هر حال همچنان بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. هنوز هم نکاتی هست که یاد میگیریم برای استفاده در سفر زندگی. نا گفته نماند که آرمان بسیار همسفر خوبی بود.

4 comments:

Anonymous said...

Nimshab jooonam, France age biayyyyyyyy ke dige koli behet khosh migzare Almano faramoosh mikoni ;) (shookhi) albate ghol nemidam ke ranandegiha aali bashe :))

che gahdr delam baratoon tang shode...
boooooos

Nazy said...

Nimeh Shab Jan, Salam. Are you back? I miss you. I hope you are having a good time wherever you are. I want to put something on your busy calendar. Please call me whenever you get in town and we can talk about Saturday, September 22nd. Be good azizam, wherever you and M. and gorgeous Arman are.

midnight/... said...

salaam Goli gole, jaat khaalie injaa. missed you too. ishaalaa miyaaym age paris joonbetalabe ;)

midnight/... said...

Nazy joon I am not back yet. I got your e-mail though and I will think about it. I am positive about it just I need to check my schedule and stuff. Will contact you asa I get home and get a chance.