Tuesday, October 9, 2007

ورزش شامگاهی مامانی

امشب بعد از مدتها هشت دقیقه ورزش کردم. الان میتوانم خیلی راحتترصاف بنشینم. آرمان هم شروع کرده است همراه من نرمش میکند. با جدیت تمام همه حرکات را آنطور که میبیند و آنقدر که قدرت دوباره سازیشان را دارد تکرار میکند. وقتی هم که خسته شد به پای من آویزان میشود و این نقطه پایان ورزش من است.

1 comment:

Anonymous said...

vaay che aali ke varzesh mikoni..
in mooshe kooshooloo ro az tarafe man beboos

Love,
Goli